کارگاه آموزش روش ژرف‌کاوی با ارائه استاد سیدعلی سیدی فرد 1

1402-09-21

کارگاه آشنایی با «روش ژرف‌کاوی در مطالعات اجتماعی» به همت معاونت پژوهشی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، در تالار دکتر شریعتی این دانشکده و در روز شنبه ۲۱ آذر  برگزار شد. در این کارگاه استاد سید علی سیدی فرد به معرفی مبانی این روش پرداخت.

در این کارگاه ابتدا دکتر سیدی فرد به تأثیر مبادی فلسفی و مفروضات نظری در شکل‌گیری روش‌های شناخت اجتماعی اشاره کرد: بنیادهای نظری گوناگون، روش‌های اجتماعی متفاوتی را به دنبال می‌آورند. مطالعۀ تاریخی نحوۀ شکل‌گیری روش‌های کیفی و کمّی نیز شاهد همین مدّعا است. مشهور است که روش‌های کیفی با هستی‌شناسی برساخت‌گرا و معرفت‌شناسی تفسیرگرا تناسب دارند و روش‌های کمّی با هستی‌شناسی واقع‌گرا و معرفت‌شناسی طبیعت‌گرا. البته این تعابیر خالی از تسامح نیستند و در جای خود نقد و بررسی شده‌اند.
در ادامه، دکتر سیدی فرد بیان کرد: در این جلسات محدود صرفاً به طرح مبانی روش «ژرف‌کاوی» می‌پردازیم و برای شناخت تفصیلی این روش لازم است اصل کتاب «ژرف‌کاوی: روشی برای شناخت مسائل اجتماعی» مطالعه شود.
سیدی فرد افزود: در این مقام موضع خود را در باب چند مسألۀ بنیادی روشن می‌کنم: اول «ماهیت علم اجتماعی»، دوّم «مفهوم کنش اجتماعی»، سوّم «فرایند صدور کنش‌های اجتماعی»، چهارم «واقعیت اجتماعی»، پنجم «عوامل چهارگانۀ تأثیرگذار بر کنش اجتماعی»، ششم «ماهیت فرهنگ» و هفتم «باید و نبایدهای اجتماعی».
از مقولۀ نخست آغاز می‌کنم: علم اجتماعی. در این مقام در باب مطلق علم اجتماعی بحث می‌کنم، دانش اجتماعی دانشی است که در باب کنش اجتماعی و علت‌های آن بحث می‌کند. کانون بحث در دانش‌های اجتماعی «کنش اجتماعی» و «علّت‌های» تحقق آن است. این به این معنا نیست که از امور اجتماعی نظیر ساختار، نهاد، میدان، فرهنگ و حتّی واقعیت‌های طبیعی نظیر وضعیت جغرافیایی و زیستی بحث نمی‌شود، بلکه مُراد این است که همۀ این‌ها از سنخ علل و عوامل تأثیرگذار بر کنش اجتماعی هستند. به تعبیر دیگر، از آن‌ها بحث می‌کنیم امّا از آن جهت که در شکل‌گیری کنش‌های اجتماعی نقش علّی ایفاء می‌کنند. آن‌ها به سطح تبیین تعلق دارند نه سطح توصیف.
البته در اینجا یک بحث تاریخی وجود دارد که آیا تاریخ علم اجتماعی، از بدو شکل‌گیری آن، این نکته را تأیید می‌کند یا نه؛ اینکه موضوع علم اجتماعی کنش اجتماعی و علل آن است. به نظر می‌رسد پاسخ مثبت است. امّا در این فرصت محدود نمی‌توان بحث مفصل تاریخی کرد. برای بحث تاریخی به کتاب «ژرف‌کاوی» و یا جلد هفتم تاریخ علم کمبریج رجوع کنید.
اکنون نوبت به کنش اجتماعی می‌رسد. اگر علم اجتماعی از کنش اجتماعی و علل آن بحث می‌کند باید درک درستی از کنش اجتماعی داشته باشیم. کنش اجتماعی چیست؟ و مراحل صدور کنش اجتماعی چیست؟ کنش اجتماعی عبارت است از «هر فعل ارادی و آگاهانه که با لحاظ دیگر انسان‌ها از آن جهت که انسان‌های آگاه و با اراده هستند شکل می‌گیرد». این تفسیر، اجتماعی بودن کنش را با آگاهی فاعل شناسا پیوند می‌دهد نه پیامدهای عینی کنش، پیامدهایی که از آگاهی او استقلال دارند؛ نظیر پیامدهای ناخواسته و چیزهایی از این قبیل.
دکتر سیدی فرد در ادامه بیان کرد: اکنون فرض می‌کنیم دانش‌های اجتماعی از کنش اجتماعی و علل شکل‌گیری آن بحث می‌کنند و کنش اجتماعی را هم تعریف کردیم. گام بعدی تحلیل فرایند صدور کنش اجتماعی است. کنش اجتماعی امری کاملاً فیزیکی و مستقل از وجه سوبژکتیو انسان نیست. کنش اجتماعی با مقولاتی نظیر «نیاز»، «علم»، «تمایل»، «حکم عملی» (نه همواره) و «اراده» و «حرکت بدنی» ارتباط دارد. دقت کنید نیاز همان تمایل نیست. نیاز را در کتاب تعریف کرده‌ام؛ نیاز یعنی «فقدان شروط عینی بقاء، تعادل یا رُشد یک ارگانیسم». این نیاز است. نیاز امری عینی است، امّا تمایل امری ذهنی و سوبژکتیو است. همیشه هم میان نیاز و تمایل توازی وجود ندارد. گاهی بدن ما به چیزی نیاز ندارد، امّا ما به آن چیز تمایل داریم. مثلاً وقتی شخص به دلیل ابتلا به بعضی از انواع دیابت‌ها دچار مشکل پُرنوشی (استسقاء) می‌شود، بدن او نیاز به آب ندارد، امّا او تمایل به آب دارد. «علم» در مقام کنش‌گری دو کارکرد دارد:
اوّل تعیین متعلق تمایل و اراده، یعنی باید بدانیم چه چیزی را می‌خواهیم، به چه چیزی تمایل داریم. این از سنخ دانستن است.
دوّم اینکه محاسبۀ عقلانی می‌کنیم که انجام عمل x بهترین راه برای ارضاء تمایل است یا نه. همچنین محاسبه می‌کنیم آیا الان باید این را انجام داد یا نه، یعنی میان اینکه کدام یک از امور خواستنی مطلوبیت بیشتری دارد. تصور کنید تشته‌ هستید. در اینجا بدن شما نیاز به آب دارد و این نیاز در قالب تمایل به آب در سطح سوبژکتیو بازتاب می‌یابد. این از نیاز و تمایل. نقش ادراک چیست؟ ادراک متعلق تمایل (نوشیدن آب) و اینکه کدام راه برای رسیدن به آب بهتر است (از درون یخچال بردارم یا بروم بیرون و از فروشگاه یک بطری آب تهیه کنم) را مشخص می‌کند. همچنین محاسبه می‌کنید که آیا اساساً در این شرایط بهتر نیست اساساً نروید آب بخورید و آن را به بعد موکول کنید (مثلاً وسط جلسه هستید و سنجش‌گری می‌کنید که آیا درست است جلسه را برای نوشیدن آب ترک کنم یا نه). بعد «حکم عملی» می‌آید. این البته گاهی هست و گاهی نیست. می‌گویید «باید آب بخورم». این را ما به عنوان یک ابزار مفهومی برای «استانداردسازی کنش» نیاز داریم (این به معنای التزام به اعتبار وجوب برای همۀ کنش‌ها در دیدگاه علامۀ طباطبایی نیست). به طور خلاصه، پس از «نیاز»، شکل‌گیری «تمایل»، «علم به متعلق تمایل و نحوۀ به دست آوردن آن» و پس از «حکم عملی» به ضرورت انجام کار، «اراده» می‌کنید که کاری را انجام دهید، مثلاً آب را از داخل یخچال بردارید.
دکتر سیدی فرد تأکید کرد: طبق این بیان شما نمی‌تواید با ارجاع به وضع فیزیکی کنش اجتماعی، به عنوان یک رویداد فیزیکی، کنش‌های اجتماعی را توصیف کنید. اگر سه نفر در حال راه رفتن باشند، در سطح فیزیکی هر سه رویداد به نوع واحدی- راه رفتن- تعلق دارند، امّا در سطح سوبژکتیو ممکن است یکی از آن‌ها در حال ورزش کردن، دیگری در حال تماشا کردن مغازه‌های اطراف و دیگری در حال رفتن به خانۀ دوست خود باشد.
ادامه دارد …