است و باید از یکدیگر منطقا استنتاج میشوند
1402-12-03
این نوشتار گزارشی است از سخنرانی علمی دکتر سیدی فرد با عنوان «دیدگاه یکسانانگارانه در باب گزارهها: چگونگی استنتاج باید از هست و کاربست آن در علوم اجتماعی»، که در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی (هفتمین گنگرۀ بین المللی علوم انسانی اسلامی- کمیسیون «فلسفه و روششناسی») در ۲۴ آبان ماه سال جاری برگزار شد.
کمیسیون «فلسفه و روششناسی علوم انسانی» در هفتمین کنگرۀ بین الملی علوم انسانی اسلامی، در بیست و چهارم آبان ماه، و در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد. در این جلسه اساتیدی مانند دکتر غلامحسین مقدم حیدری، دکتر معینزاده، دکتر سیدی فرد، دکتر مالک شجاعی، دکتر موحد ابطحی و دکتر طالقانی سخنرانی کردند. متن زیر گزارشی است از سخنرانی دکتر سیدی فرد با عنوان «دیدگاه یکسانانگارانه در باب گزارهها: چگونگی استنتاج باید از هست و کاربست آن در علوم اجتماعی»:
دکتر سیدی فرد ابتدا بیان کرد هرچند بحث حاضر لوازم مهمی در فلسفۀ علم اجتماعی و روششناسی علوم انسانی دارد، امّا این بحث ذاتاً منطقی-متافیزیکی است و از یک طرف به رابطۀ استنتاجی است-باید مربوط میشود و از سوی دیگر ناظر به وضعیت متافیزیکی محکی گزارههای هنجاری است. مسألۀ رابطۀ است-باید از جهت منطقی و رابطۀ واقع-ارزش از نظر متافیزیکی از مسائل جاافتادۀ فلسفی است. هیوم معتقد بود هیچ نوع رابطۀ استنتاجی میان است و باید وجود ندارد. او در بخشی از «رسالهای در باب طبیعت انسان» هر نوع رابطۀ استنتاجی میان است و باید را نامعقول میشمارد.
استاد سیدی فرد ادامه داد، در میان اندیشمندان متعلق به سنت تعلیمی مسلمانان، منطقدانها، اهل بلاغت و دانشندان علم اصول فقه بیشتر به بحث از طبیعت گزارهها پرداختهاند. قول مشهور میان همۀ آنها این است که گزارههای هنجاری صدق و کذبپذیر نیستند. از نظر آنها اساساً تنها گزارههای توصیفی یا قضایای اخباریه به صدق و کذب متصف میشوند. گزارههای هنجاری گونهای از گزارههای غیرتوصیفی یا قضایای انشائیه هستند. هیچ کدام از قضایای انشائیه، اعم از گزارههای هنجاری و غیرهنجاری، صدق و کذبپذیر نیستند. لازمۀ این سخن آنها این است که میان گزارههای هنجاری و توصیفی رابطۀ استنتاجی وجود ندارد. این گزارهها در یکی از مهمترین ویژگیهای منطقی (logical properties) اختلاف دارند؛ یعنی ویژگی صدق و کذبپذیری.
دکتر سیدی فرد ادامه داد: توجه کنید صدق از نظر آنها به معنای مطابقت با واقع است؛ وقتی گفته میشود گزارۀ هنجاری صدق و کذبپذیر نیست یعنی ناظر به واقع نیست؛ هیچ رابطۀ استنتاجی میان گزارههای ناظر به واقع و گزارههایی که ناظر به واقع نیستند وجود ندارد. این سخن آنهاست. در مقالهای که در نشریه «فلسفه و علوم انسانی» موسسه حکمت و فلسفه چاپ خواهد، نقدهایی به این ایده وارد شده است. عنوان مقاله «دیدگاه یکسانانگارانه در باب گزارهها: چگونگی رابطۀ استنتاجی هست/باید و کاربست آن در علم اجتماعی» است. در آنجا بحث کردهام به صورت تفصیلی و مثالهایی ارائه شده است. اجمالاً میتوان گفت گزارههای توصیفی و هنجاری از نظر صدق و کذب هیچ تفاوتی ندارند و هر دو صدق و کذبپذیر و ناظر به واقع هستند. رابطۀ منطقی و استنتاجی میان گزارههای هنجاری و توصیفی هم محظور منطقی ندارد. البته رابطۀ میان گزارههای هنجاری و توصیفی صرفاً رابطۀ استنتاجی نیست؛ دو نوع رابطه میان این دو دسته گزاره وجود دارد: اول رابطۀ استنتاجی و منطقی که مبتنی بر رابطۀ اتحادی یا استلزامی در محکی گزارههاست و دیگر رابطۀ غیراستنتاجی که مبتنی بر ایدۀ حکم و موضوع در دانش اصول فقه است.
دکتر سیدی فرد بیان کرد: باید در ابتدا گزارههای هنجاری را تحلیل کرد. پیش از آن توجه به و تفکیک اساسی ضروری است. اول تفکیک میان گزاره (proposition) و جمله (sentence) است. جمله صورت زبانی گزاره است. بنابراین در موارد «ابهام ساختاری» (structural ambiguity) و «ترادف» (synonymy) میان گزارهها و جملهها توازی وجود ندارد. توجه کنیم وقتی از گزارۀ هنجاری سخن میگوییم، منظور ما گزارۀ هنجاری است نه جمله، جمله صورت زبانی گزاره است و یک گزارههای واحد با جملههای متفاوتی بیان میشود گاهی گفته میشود «برو»، گاه میگوییم «باید بروی» و غیر از اینها. تفکیک دوم دیگر، تفکیک میان واقعیتهای وابسته به ذهن (mind-dependent) و واقعیتهای مستقل از ذهن (mind-independent) است. ببینید واقعیتها دو گونهاند. واقعیت وابسته به ذهن، در وجود خود وابسته به ذهن انسانی است؛ البته ذهن به معنای اعم؛ ذهنی به معنایی که در فلسفۀ ذهن به کار میرود؛ ذهنی که هم شامل وجه ادراکی و هم شامل وجه انگیزشی انسان میشود. مثلاً درد یک واقعیت وابسته به ذهن است، ادراک، باور، خواست، اراده، ترس و خیلی از امور دیگر وابسته به ذهن هستند. اما درخت زیتون وابسته به ذهن نیست؛ اگر ذهنی وجود نداشته باشد، درخت زیتون وجود دارد.
سیدی فرد ادامه داد: به نظر میرسد گزارۀ هنجاری- توجه کنید گزارۀ هنجاری نه جملۀ هنجاری-، گزارۀ هنجاری هم صدق و کذبپذیر است. اگر صدق و کذبپذیر است- بنا به نظریۀ مطابقت صدق-، باید محکی یا صادقسازی داشته باشد. خوب محکی و مطابق و صادقساز گزارۀ هنجاری چیست؟ محکی آن یک واقعیت وابسته به ذهن است. گزارۀ هنجاری گزارهای است که از «خواست یا ارادۀ تعلقگرفته به فعل ارادی دیگری» حکایت میکند. یعنی سه عنصر وجود دارد: اولاً محکی این گزارهها واقعیتی ذهنی است و ثانیاً از میان واقعیتهای ذهنی گوناگون از سنخ خواست یا اراده است، نه از سنخ باور یا ترس یا هر چیز دیگری. ثالثاً نه هر خواستی، بلکه خواستی که به فعل ارادی دیگری تعلق گرفته است. گزارۀ هنجاری محکی و مطابق دارد؛ محکی و مطابق آن خواست متعلق به فعل ارادی دیگری است. مثلاً اگر شخصی بخواهد فرزند کوچکش را امتحان کند و ببیند به اندازۀ کافی از نظر ادراکی رشد کرده است که به شئ داغی مانند بخاری دست نزد یا نه، میتواند او را امتحان کند. به کودک خود میگوید «به بخاری دست بزن». محکی این گزارۀ هنجاری عبارست است از خواست تعلق گرفته به فعل ارادی دیگری، خواست پدر که به فعل ارادی فرزند- دست زد به بخاری- تعلق گرفته است. این گزاره صدق و کذبپذیر است و در این مورد کاذب است. زیرا خواست پدر به این فعل ارادی خاص- دست زدن به بخاری- تعلق نگرفته است. این گزارهها صدق و کذب پذیرند و رابطۀ استنتاجی آنها با گزارههای هنجاری هم مشکل منطقی ندارد.
سیدی فرد بیان کرد: توجه به رابطۀ اسنتاجی میان گزارههای هنجاری و توصیفی در علم اجتماعی اهمیت ویژهای دارد. طبق بیانی که ذکر آن رفت، محکی گزارۀ هنجاری به محتوای ذهنی یا mental content گره میخورد؛ مربوط به جهان ذهن انسانهاست و دانشهای اجتماعی و انسانی تا حد زیادی ناظر به کنشهای معنادار انسان ها و جهان ذهنی آنها هستند. در اصل مقاله ثمرات این دیدگاه در علم اجتماعی بیان شده است. یکی از ثمرات استنتاجی، «شناخت وضعیت ادراکی افراد جامعه» (گزارۀ توصیفی) بر اساس تحلیل گزارههای هنجاری است. دیگری «استنتاج افزایش احتمال وقوع فعل» است. گزارههای شبه-هنجاری نیز هم در علوم طبیعی و هم در علوم اجتماعی تاثیر زیادی دارند.